نهج البلاغه،بالاترين كلام مخلوق،پس از كلام خالق
آن كه راز سختي خويش بر هركس گشود،خويشتن را خوار نمود.

خدا رحمت كند هركس كه حق را زنده كند و باطل را بميراند،ستم را سركوب و عدل و داد را بر پا دارد.

از اين آدمي شگفتي گيريد: با پيه مي نگرد و با گوشت سخن مي گويد و با استخوان مي شنود،و از شكافي دم بر مي آورد.

سخاوت،ستايش مردم را به دست آورد.

گريه از ترس خدا به خاطر كاري كه سبب ترس دور شدن از خداست،عبادت عارفان است.

از دوستي نادان بپرهيز،چرا كه او خواهد تو را سود رساند ليكن دچار زيانت گرداند.

سلامت در تنهايي است.

زبان ترجمان عقل و خرد است.

از دوستي بخيل بپرهيز،چرا كه او آنچه را سخت بدان نيازمندي از تو دريغ دارد.

از كساني نباشيد كه به دنبال سخن چيني و افشاگري گام بر مي دارند.

مردانگي عبارت است از قناعت و تحمل.

آن كه خود را تعليم دهد و ادب اندوزد،شايسته تر به تعليم است از آن كه ديگري را تعليم دهد و ادب آموزد.

چون دنيا به كسي روي آورد،نيكويي هاي ديگران را به او عاريت سپارد،و چون بدو پشت نمايد،خوبي هاي او را بربايد.

كار نيك،اندوخته هميشگي است.

بخل،ننگ است و ترس،نقصان و تنگدست،بيگانه در ديار خود.

اصل و ريشه زهد،يقين است،و ميوه اش نيكبختي است.
حديث عشق اگر خواهي بيا با ما
گرد آوري: پايگاه اينترنتي "ميكس تو ميكس"
نظرات شما عزیزان: